🇮🇷من رئیس نهایی دیوونه یه داستان ارواح ترسناک شدم
i became the crazy final boss of a horror ghost story
473
Genres:Shoujo(G),Drama,Fantasy,Horror
🇮🇷PersianTr From🇰🇷Korean
Publication:Original Publication:Ongoing/2023-?
BATO Status:BATO Upload Status:Ongoing
Read Direction:Left to Right
< 100 votes
0 votes
5
00.0%4
00.0%3
00.0%2
00.0%1
00.0%من رئیس ارواحم؟ من از ارواح میترسم!
من "بدشانس" نیستم. چرا یدفعه این حرف رو میزنی؟
به استثنای «افراد خیلی کمی»، Possession به معنای خوب خوردن و خوب زندگی کردن ئه. البته من یکی از اون «افراد خیلی کم» هستم.
من شک ندارم که در بین اونا فقیرترین جایگاه رو کسب کردهام.
چرا؟
تو هوای خالی، نامهها حتی میگذرن…
[چی… الی این خیلی زیاده. فقط چیزای خوب به چارلی بده!] [این چارلی ئه. من درخواستی از الی دارم.]
چون من تو عمارت جن زدهای مثل این تسخیر شدم!
همه در حال قرار ملاقات، گاز گرفتن و مکیدن هستن، اما من به تنهایی در حال فیلمبرداری یه داستان ترسناکم.
چنین بردی اصلا خوشایند نیست.
من "بدشانس" نیستم. چرا یدفعه این حرف رو میزنی؟
به استثنای «افراد خیلی کمی»، Possession به معنای خوب خوردن و خوب زندگی کردن ئه. البته من یکی از اون «افراد خیلی کم» هستم.
من شک ندارم که در بین اونا فقیرترین جایگاه رو کسب کردهام.
چرا؟
تو هوای خالی، نامهها حتی میگذرن…
[چی… الی این خیلی زیاده. فقط چیزای خوب به چارلی بده!] [این چارلی ئه. من درخواستی از الی دارم.]
چون من تو عمارت جن زدهای مثل این تسخیر شدم!
همه در حال قرار ملاقات، گاز گرفتن و مکیدن هستن، اما من به تنهایی در حال فیلمبرداری یه داستان ترسناکم.
چنین بردی اصلا خوشایند نیست.
قهرمان رمان اصلی تسخیر شده، البته، یه قدیس بود. فکر میکردم خیلی ناعادلانهاس اگه بر اثر جنگیری توسط قهرمان اصلی بمیرم، بنابراین به روش خودم غذای زیادی براش آماده کردم، اما قبل از اینکه بفهمم……
"چرا؟ نمیتونم حسادت کنم؟» به شروری که کمرم رو در آغوش میگیره و جملاتی از این دست میگه،
"…… چی؟ الان دیوونه شدی؟ چرا حالت بده؟» دومین مرد نقش اصلی، اون فقط دوستش بود،
"اگه ممکنه.... تو امپراتوری ما، جرأت میکنم به الی خدمت کنم." و حتی کسایی که منو به عنوان خدا میپرستن.
……من واقعاً فقط میخواستم زنده بمونم، اما مقیاس خیلی بزرگ شد.
اینجوری حالم خوب میشه؟
"چرا؟ نمیتونم حسادت کنم؟» به شروری که کمرم رو در آغوش میگیره و جملاتی از این دست میگه،
"…… چی؟ الان دیوونه شدی؟ چرا حالت بده؟» دومین مرد نقش اصلی، اون فقط دوستش بود،
"اگه ممکنه.... تو امپراتوری ما، جرأت میکنم به الی خدمت کنم." و حتی کسایی که منو به عنوان خدا میپرستن.
……من واقعاً فقط میخواستم زنده بمونم، اما مقیاس خیلی بزرگ شد.
اینجوری حالم خوب میشه؟
Extra info
امیدوارم از خوندن این ناول جذاب لذت ببرین❤
❤️🔥A word with the author:
Hello, all manhwas are published completely free of charge and we do not receive any money for this, and they are posted only for fun and out of interest and due to lack of access to you, dear author, so I would like to thank you, dear friend, if our conditions understand and do not report🥲💙
❤️🔥A word with the author:
Hello, all manhwas are published completely free of charge and we do not receive any money for this, and they are posted only for fun and out of interest and due to lack of access to you, dear author, so I would like to thank you, dear friend, if our conditions understand and do not report🥲💙
Views
Total: 493/360 days: 445/180 days: 282/90 days: 240/30 days: 73/7 days: 15/24 hours: 5/12 hours: 0/6 hours: 0/60 minutes: 0
Readers
4 follows/1 Plan to read
BATO Page Creation
Svin_s at GMT
Reviews